گزارش خطا در معنی کلمه 'attractive'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جالب‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جاذب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دلكش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: گیرا

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: فریبنده‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: دلفریب

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: كشنده‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: جاذب

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: دلربا

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: جذاب

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, look She looked attractive and beautifully dressed. | become, grow She had grown more attractive with age. | make sb/sth | find sb/sth This is an idea that I find very attractive. ADV. extremely, very | stunningly a stunningly attractive woman | quite | physically, sexually, visually He no longer found her physically attractive. a visually attractive display PREP. to Schools must try to make science more attractive to youngsters.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. pretty: She was an attractive woman.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :