گزارش خطا در معنی کلمه 'manufacturer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: صاحب‌ كارخانه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سازنده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تولید كننده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تولیدكننده شركت تولیدی

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تولید کننده

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: سازنده

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. big, large, leading, major the world's largest computer manufacturer | well-known | commercial | independent | foreign, overseas | car, chemical, computer, motor, textile, etc. PHRASES the manufacturer's instructions The guarantee may be rendered invalid if the manufacturer's instructions are not followed.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun builder: The computer manufacturer is IBM.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :