گزارش خطا در معنی کلمه 'audition'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ازمایش‌ هنرپیشه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سامعه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: استماع‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شنوایی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قدرت‌ استماع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + AUDITION do, go for/to, have I did an audition for the part of the queen. | give sb, hold holding auditions for new actors | pass | fail PREP. ~ for an audition for a place at drama school | ~ with an audition with the Royal Ballet

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :