گزارش خطا در معنی کلمه 'aunt'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خاله‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زن‌ عمو

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: زن‌ دایی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خاله

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: عمه

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: عمه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. aged, elderly | maiden, unmarried | maternal, paternal | great (= the sister of one of your grandparents) Great Aunt Emily

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun parent's sister: His aunt came to visit him today.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :