گزارش خطا در معنی کلمه 'measles'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سرخك‌ ( rubeolaو ilibrom)

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دانه‌ های‌ سرخك‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سرخچه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سرخک

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + MEASLES have All our children have had the measles. | catch, contract | immunize sb against, vaccinate sb against MEASLES + NOUN virus | vaccination, vaccineILLNESS

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun acute contagious childhood disease: I had measles when I was young.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :