گزارش خطا در معنی کلمه 'mediation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وساط‌ت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: میانجیگری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رسانه گری

شبکه مترجمین ایران

4 حقوق:: میانجیگری

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 فلسفه:: واسطه‌گری / میانجی‌گری

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. French, international, UN, etc. VERB + MEDIATION accept Unless management accepts mediation, the strike will never be resolved. MEDIATION + NOUN efforts, process PREP. through sb's ~ The conflict ended through the mediation of the United Nations. | under sb's ~ under international mediation | ~ between, ~ by mediation by the prime minister between the two sides

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :