گزارش خطا در معنی کلمه 'meditation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اندیشه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تعمق‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عبادت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تفكر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: درون‌پویی

شبکه مترجمین ایران

6 روان شناسی و مشاوره:: مدیتیشن

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 روان شناسی و مشاوره:: مراقبه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. deep, profound Techniques of deep meditation help people under stress. | quiet, silent He stared out of the window in silent meditation. | Buddhist, Christian | religious, transcendental VERB + MEDITATION do, practise PREP. in ~ spending hours in meditation | ~ on The novel is an extended meditation on art, love and loss.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :