گزارش خطا در معنی کلمه 'membrane'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: یک لایه نازک، نرم و قابل انعطاف

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: پوسته‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شامه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پرده‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پوشه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: غشاء

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: پوست‌

شبکه مترجمین ایران

8 :: غشا

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. thin | permeable, semi-permeable | cell | cellular | mucous MEMBRANE + VERB surround sth MEMBRANE + NOUN wall PREP. through a/the ~ The virus then passes through the cell membrane.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun thin, pliable layer of tissue: The muscle was covered by a membrane.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :