گزارش خطا در معنی کلمه 'microscope'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ریزبین‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: میكروسكپ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ذره‌ بین‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun magnifying device: Microscopes let us see tiny things.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. binocular, electron, optical MICROSCOPE + NOUN slide Place the specimen on a microscope slide. PREP. through a/the ~ a section of a potato as seen through a microscope | under a/the ~ examining bacteria under the microscope

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :