گزارش خطا در معنی کلمه 'migration'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: انتقال

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مهاجرت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كوچ‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مهاجرت

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. seasonal the seasonal migration of birds | internal, inward | international | mass QUANT. wave the great waves of migration that took Europeans to the New World MIGRATION + VERB occur | increase MIGRATION + NOUN path, pattern, route changes in the migration routes of reindeer PREP. ~ from, ~ to migration from rural to urban areas

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :