گزارش خطا در معنی کلمه 'mimic'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دست‌ انداختن‌ تقلیدی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مسخرگی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تقلید كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to copy of imitate closely: He loved to mimic his supervisor.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. accurately, closely The computer model is able to mimic very closely the actions of a golfer. | exactly, perfectly She could mimic her father perfectly. VERB + MIMIC try to

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :