گزارش خطا در معنی کلمه 'mingle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ممزوج‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بخاط‌ر اوردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مخلوط‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ذكر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: امیختن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. freely The prince mingled freely with the crowd. | together a lot of emotions all mingled together PREP. with She felt fear mingled with excitement.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb circulated: We mingled with the students.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :