گزارش خطا در معنی کلمه 'miscarriage'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حادثه‌ ناگوار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌نتیجگی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عدم‌توفیق‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سقط‌ جنین‌ غیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. early | threatened | spontaneous VERB + MISCARRIAGE have, suffer | cause, induce | end in Her first pregnancy ended in miscarriage. PHRASES a risk of miscarriage Smoking during pregnancy increases the risk of miscarriage.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :