گزارش خطا در معنی کلمه 'mitten'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (mitt) دستكش‌ دارای‌ یك‌جا برای‌ چهار انگشت‌ ویكجا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun hand covering: She lost her mitten on the way to school.

Simple Definitions

2 general:: noun gloves: Wear your mittens when it is cold.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :