گزارش خطا در معنی کلمه 'mixed'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: امیخته‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مخلوط‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: درهم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: قاتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. decidedly, extremely, very | fairly, rather, somewhat | curiously, strangely | randomly | inextricably In his world-view, art and religions were inextricably mixed. | ethnically, racially, socially an ethnically mixed community

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :