گزارش خطا در معنی کلمه 'mobility'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جنبایی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پویایی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تحرك‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تحرک پذیری

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. limited | full | greater, increased | downward, upward | personal | social Education was the key to upward social mobility. | career, job, labour, occupational | geographical VERB + MOBILITY have She has limited mobility in her arms. PHRASES mobility of labour The difference in regional house prices acts as an obstacle to mobility of labour.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :