گزارش خطا در معنی کلمه 'mole'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خال‌ گوشتی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موش کور

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (ج‌ش‌) كور موش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خال‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خال‌ سیاه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun animal MOLE + VERB dig, burrow, tunnel person VERB + MOLE plant They suspected that a mole had been planted in the organization. mark on the skin ADJ. hairy VERB + MOLE remove

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :