گزارش خطا در معنی کلمه 'monsoon'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: باد موسمی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: موسم‌ بارندگی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بادموسمی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. east, west, etc. MONSOON + VERB set in The south-west monsoon sets in during April. MONSOON + NOUN rains, season PREP. during a/the ~ Travelling is much more difficult during the monsoon.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :