گزارش خطا در معنی کلمه 'awakening'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیداركننده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: تكان‌دهنده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: جنبش‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: بیداری‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. rude, sudden If they expected a warm welcome, they were in for a rude awakening. | slow | political, sexual, spiritual the political awakening that followed the Second World War PREP. ~ from, ~ to an awakening from a terrible vision to cheerful realities

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :