گزارش خطا در معنی کلمه 'musician'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خنیاگر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نغمه‌ پرداز

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نوازنده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: موسیقی‌ دان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ساز زن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. excellent, fine, gifted, good, great, talented | distinguished, famous | aspiring | local | traditional | dedicated, serious, trained | amateur, performing, professional, working | backing, orchestral She had toured as a backing musician for a rock star. | classical, folk, jazz, pop/popular, rock MUSICIAN + VERB perform (sth), play (sth) | practise (sth), rehearse (sth)JOB

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun music player: He was an accomplished musician.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :