گزارش خطا در معنی کلمه 'mutation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کامپیوتر و شبکه:: جهش

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ط‌غیان‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تغییر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: انقلاب‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: دگرگونی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: جهش‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: تحول‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: شورش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. chance, random | common | cell, gene/genetic VERB + MUTATION carry, contain The protein contained a mutation. | suffer The genetic material has suffered a mutation. | introduce Mutations were introduced in the region using various techniques. | cause, produce MUTATION + VERB arise, occur | affect sth These cells carry a mutation affecting the prevention mechanism. | cause sth, lead to sth, result in sth MUTATION + NOUN rate

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun act of being altered or changed: Some bacteria will undergo a mutation.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :