گزارش خطا در معنی کلمه 'navigation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کامپیوتر و شبکه:: Navigation

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: راهبری

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ناوبری

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. accurate | radio, satellite NAVIGATION + NOUN system | aids, equipment, instruments, lights | beacon | rights PREP. ~ through (often figurative) navigation through complex documents PHRASES an aid to navigation small boats equipped with electronic aids to navigation | freedom/rights of navigation freedom of navigation through international waterways

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :