گزارش خطا در معنی کلمه 'near thing'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
english
1
general::
Something just barely effected, as in That election was a near thing? he won by a handful of votes. [Mid1700s]
American Heritage Idioms