گزارش خطا در معنی کلمه 'nearby'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
english
1
general::
adj. close by: He wanted a nearby apartment. adv. close by: He kept his gun nearby. prep. close by: We ate our lunch nearby the stream.
Simple Definitions