گزارش خطا در معنی کلمه 'negligent'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مسامحه‌ كار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مسامحه کار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: برناس‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فرو گذار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بی‌ دقت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem ADV. extremely, grossly, seriously, very | wholly | criminally PREP. in The hospital was negligent in the way it looked after this young man. | over The court found him to be negligent over the loss of £18 million by the local authority.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :