گزارش خطا در معنی کلمه 'nettle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بوسیله‌ گزنه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (گ‌ش‌) گزنه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: انواع‌ گزنه‌ تیغی‌ گزنده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. stinging | dead (= a variety that does not sting) QUANT. clump, patch VERB + NETTLE cut (down), get rid of NETTLE + VERB grow | sting | spread The nettles had spread and now covered half the garden. PREP. in (the) ~s There was an old car half buried in the nettles. | on ~s The butterflies lay their eggs on nettles.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :