گزارش خطا در معنی کلمه 'neutrality'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیطرفی عاری از تمابلات جانبدارانه

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بیط‌رفی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بی طرفی

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نادرگیری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. political | armed a policy of armed neutrality. VERB + NEUTRALITY declare, proclaim Switzerland declared its neutrality. | maintain, preserve PREP. ~ between the commission's neutrality between Protestants and Catholics

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :