گزارش خطا در معنی کلمه 'nibble'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مثل‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اندك‌ اندك‌ خوردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گاز زدن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لقمه‌ یا تكه‌ كوچك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb bite gently and repeatedly: The cat would just nibble at it's food.

Simple Definitions

2 general:: nibble (away) at sth to slowly reduce something • Even when inflation is low, it nibbles away at people's savings, reducing their value considerably over several years.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :