گزارش خطا در معنی کلمه 'nonchalance'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: لاقیدی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سهل‌ انگاری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پشت‌ گوش‌ فراخی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. cool VERB + NONCHALANCE affect, feign, pretend She shrugged, feigning nonchalance. PREP. with ~ declining the offer with cool nonchalance PHRASES an air of nonchalance ‘Oh, by the way … ’ she started, with a false air of nonchalance.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :