گزارش خطا در معنی کلمه 'noose'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تله‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: در كمند انداختن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بند

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دام‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خفت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: كمند

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. hangman's VERB + NOOSE fasten, tie | pull, tighten | make NOOSE + VERB tighten PREP. in/into a/the He put his head into the noose. | ~ around/round They tied a noose round her neck.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :