گزارش خطا در معنی کلمه 'north'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شمال

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شمالی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رو به‌شمال‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: در شمال‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: باد شمال‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: شمال‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. from 0 degrees: It is a north wind that is blowing. noun 0 degrees: North is direction we shall go.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. magnetic, true | frozen the white expanses of the frozen northDIRECTION (for more collocates)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :