گزارش خطا در معنی کلمه 'noticeable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: برجسته‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قابل‌ ملاحظه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قابل‌ توجه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become ADV. especially, extremely, particularly, very | barely, hardly, scarcely | quite | immediately The smell was immediately noticeable when you walked in the front door. PREP. in These changes are more noticeable in women than in men. | to This may not be noticeable to people from outside New York.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :