گزارش خطا در معنی کلمه 'novice'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نو اموز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مبتدی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جدیدالایمان‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ادم‌ ناشی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: تازه‌ كار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. a beginner, new to the field: When it came to computers, he was a novice.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. absolute, complete | young NOVICE + NOUN user The on-screen manual shows the novice user the basics of the program. | pilot, sailor, teacher, etc. PREP. ~ at I'm still a novice at the sport. | ~ in a novice in politics

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :