گزارش خطا در معنی کلمه 'nursery'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: محل‌ نگاهداری‌ اط‌فال‌ شیر خوار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شیر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پرورشگاه‌

شبکه مترجمین ایران

4 رمان و داستان:: پرورشگاه

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. day, residential, workplace NURSERY + NOUN school | class | education | teacher | facilities, provision | assistant | nurse PREP. at a/the ~ The children are at nursery three days a week. | in a/the ~ She works as an assistant in a nursery.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun store: The trees came from a nursery.

Simple Definitions

3 general:: noun kindergarten: The children are in a day-care nursery.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :