گزارش خطا در معنی کلمه 'oar'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پارو زدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پارو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun rowing paddles: Each boat had two oars to row with.

Simple Definitions

2 general::   noun VERB + OAR take We each took an oar. | pull on We pulled hard on the oars. | ship We shipped the oars to get through the narrow opening.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :