گزارش خطا در معنی کلمه 'obsession'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وسواس‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عقده‌ روحی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: فكر دائم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. dangerous, unhealthy | current VERB + OBSESSION become Don't let this interest of yours become an obsession. PREP. ~ with I don't understand television's current obsession with cookery programmes. PHRASES in the grip of an obsession He was in the grip of an obsession and would not listen to reason.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :