گزارش خطا در معنی کلمه 'offender'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: متخلف‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: متجاوز

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تخط‌ی‌ كننده‌

شبکه مترجمین ایران

4 :: مجرم

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun person who commits a crime ADJ. alleged | convicted | first As a first offender, he received a lenient sentence. | persistent | adult, juvenile, young | sex VERB + OFFENDER sentence sb/sth that causes trouble ADJ. main, worst As regards pollution, old diesel-engined vehicles are the worst offenders.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :