گزارش خطا در معنی کلمه 'offspring'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 زیست شناسی:: فرزندان

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اولاد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: منشا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فرزند

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: زادو ولد

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مبدا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun descendants: We have two offspring. Both are boys.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :