گزارش خطا در معنی کلمه 'ointment'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: روغن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پماد

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مرهم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see FLY IN THE OINTMENT.

American Heritage Idioms

2 general::   noun QUANT. tube VERB + OINTMENT apply, put on, rub on He put some ointment on the cut.

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: noun a highly viscous salve: The ointment protected against sunburn.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :