گزارش خطا در معنی کلمه 'bait'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ط‌عمه‌رابه‌ قلاب‌ ماهیگیری‌ بستن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: خوراك‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ط‌عمه‌دادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: طعمه

شبکه مترجمین ایران

5 ورزش و تربیت بدنی:: طعمه, طعمه طعمه به معنای عام یعنی هرچیزی که با آن بشود ماهی گرفت. اما غالبا منظور از این کلمه طعمه طبیعی است.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun lure: The money will be bait for criminals.

Simple Definitions

2 general:: In addition to the idiom beginning with BAIT, Also see FISH OR CUT BAIT; JUMP AT (THE BAIT); RISE TO THE BAIT.

American Heritage Idioms

3 general::   noun ADJ. fresh, live He used maggots as live bait. VERB + BAIT put out, set out We'll put out the bait and see what happens. | use sth as | nibble (at), rise to, take (all often figurative) We hope that potential investors will take the bait.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :