گزارش خطا در معنی کلمه 'on horseback'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سوار بر اسب

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): on horseback on the back of a horse. • Anne rode on horseback across the field. • Because they loved horses, the couple decided to marry on horseback.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :