گزارش خطا در معنی کلمه 'bale'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: محنت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تاچه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رنج‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: عدل‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مصیبت‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: لنگه‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: رقصیدن‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: بلا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun bound with twine or wire: Many bales of hay sat in the field. noun to wrap in cord or wire: We must bale our straw before the rain.

Simple Definitions

2 general:: bale out UK for bail out

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :