گزارش خطا در معنی کلمه 'operational'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دایر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عملیاتی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قابل‌ استفاده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: موثر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become | remain ADV. fully The equipment is now fully operational.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :