گزارش خطا در معنی کلمه 'ballet'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بالت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رقص‌ ورزشی‌ و هنری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun style of dance ADJ. classical, modern VERB + BALLET study He's studying classical ballet. BALLET + NOUN music | dancer | company | shoe | class, lesson, school | teacher performance of a ballet ADJ. classical, modern, romantic VERB + BALLET compose, write | choreographPERFORMANCE (for more verbs)

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun classical dance: Russian ballet is well known.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :