گزارش خطا در معنی کلمه 'orthodox'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: درست‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فریور

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دارای‌ عقیده‌ درست‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مط‌ابق‌ عقاید كلیسای‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. adhering to a commonly accepted way: He did not do it in an orthodox manner.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be His ideas are all fairly orthodox. ADV. highly, strictly, very This is the strictly orthodox view. I am not a very orthodox kind of counsellor. | fairly

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :