گزارش خطا در معنی کلمه 'out of phase'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 :: با فاز مخالف

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Also, out of sync. In an unsynchronized or uncorrelated way. For example, Inventory control and shipping are out of phase, so we can't rely on their figures, or The lights are out of sync and keep flashing at random. For dates, see the antonym IN PHASE.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :