گزارش خطا در معنی کلمه 'outbreak'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وقوع‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شیوع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: درگیر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ط‌غیان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بروز

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ظ‌هور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun eruption: There was an outbreak of typhoid.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. large, major, serious | fresh, further, new | occasional, periodic, sporadic | recurrent, repeated | sudden | cholera, salmonella, etc. VERB + OUTBREAK lead to the events that led to the outbreak of World War I OUTBREAK + VERB occur PREP. ~ of A new outbreak of smallpox occurred in 1928. PHRASES an outbreak of disease, an outbreak of rain, an outbreak of war/fighting/hostilities/violence

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :