گزارش خطا در معنی کلمه 'outburst'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: انفجار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ظ‌هور

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غضب‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فوران‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ط‌غیان‌

شبکه مترجمین ایران

6 :: انفجاری

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 روان شناسی و مشاوره:: فوران

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. sudden | spontaneous | occasional her occasional outbursts of temper | angry, furious, violent | emotional, hysterical, passionate PREP. ~ against A player was cautioned for his angry outburst against the referee. | ~ of an outburst of anger/laughter/temper/violence

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :