گزارش خطا در معنی کلمه 'outcast'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: منفور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رانده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مط‌رود

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دربدر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. social He was treated as a social outcast. VERB + OUTCAST make sb Her criminal past made her an outcast. | treat sb as/like PREP. ~ from an outcast from society

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :