گزارش خطا در معنی کلمه 'ovary'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 پزشکی:: تخمدان

شبکه مترجمین ایران

2 کشاورزی:: بخشی از دستگاه تولید مثلی پرندگان ماده که مسئول نگه داری از ماده ژنتیکی است و مواد زرده را که معمولا با تخم مرغ ارتباط دارد، جمع آوری می کند

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

3 عمومی:: تخمدان‌

شبکه مترجمین ایران

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :